جستجو

هوش هیجانی پلی بر زندگی اخلاقی

هوش هیجانی پلی بر زندگی اخلاقی
دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۴

دنیای واقعی بر انبوهی از تجربه‌ها بنیانگذاری شده است که بیشتر این تجربه‌ها همان تحقق خواسته‌ها یا تحقق نیافتن آرزوها و در یک کلمه ناکامی است. مهمترین عکس العمل‌ها در برابر دنیای واقعی گاهی از هیجان‌ها‌یی سرچشمه می‌گیرد که در اثر کامیابی یا ناکامی زاده شده‌اند.

 این هوش هیجانی همان‌طور که از عنوانش پیداست تا حدودی بر نوعی توانایی و دقت و دانستنی‌ها و منطق‌های خاص استوار است و عناصر متعددی می‌توانند ما را در دستیابی به چنین منطق و دانستنی‌هایی یاری کنند از جمله پیروی از دستورات معنوی و مذهبی، عقلانیت، مطالعه کتب و نوشتارهایی در این زمینه، دقت در زندگی افراد موفق و… اما هوش عاطفی یا همان هوش هیجانی بر عناصری استوار است که در ذهن و درون خود ما قرار دارد و آن هم عنصر «تخیل» یا «قدرت خیال پردازی» است.

هر اندازه از قدرت خیال‌پردازی و تجسم وضعیت بیشتری برخوردار باشیم به همان اندازه از هوش هیجانی موفق‌تر و کارآمدتری برخوردار خواهیم شد. اما منظور از عنصر خیال یا همان خیال‌پردازی چیست؟همه ما این سخن را شنیده ایم«هر آنچه را که برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آنچه را که برای خودت نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند.»

این سخنی بسیار مهم و قانونی زرین در اصول اخلاقی است که اگر به دقت در بنیان آن نگریسته شود می‌توان زیربنای هوش هیجانی را در این سخن نغز دید. در مواقعی که بر اثر رویدادها و تعامل با افراد هیجانی خوشایند یا ناخوشایند در ما به وجود می‌آید مهم این است که با قدرت تخیل و تجسم خود بتوانیم وضعیت روحی و روانی افراد را در لحظه نوع برخورد با آنها مجسم کنیم یعنی با تجسم ذهنی و تخیل بتوانیم تقریباً حدس بزنیم که نتیجه بروز هیجان ما بر ذهن و روان او چگونه خواهد بود و به زبان ساده‌تر خود را جای دیگران بگذاریم.

اما نکته مهم و اساسی در قضیه هوش هیجانی چیست؟ نکته اصلی این است که این قانون زرین اخلاقی، اول به تأیید دین  وجدان و عقل بشری رسیده است و سپس همین «قانون زرین اخلاقی» با یاری ذهن، به مثابه یک موتور محرکه، دل آدمی را به جنبش وامی دارد، خود دل نیز هیجان‌ها را بموقع و در مسیر صحیح به حرکت و تکاپو وادارد و دنیای واقعی ما را به طرز انسان واری هدایت می‌کند.

هوش هیجانی بر اساس نوعی فهم و درک و ذکاوت در مواقع روبه‌رو شدن با موقعیت‌های مختلف اخلاقی استوار است و از قضا اتفاقاً همین درک و ذکاوت و دانستن است که می‌تواند در حکم نوعی دانایی تلقی شود برای کسب فضایل اخلاقی یعنی تا چه اندازه از بصیرت و درک موقعیت (که خود متضمن نوعی شناخت و دانایی است)برخوردار باشیم به همان اندازه اخلاقی زندگی می‌کنیم.

 

مطالب بیشتر:

هوش هیجانی و مدیریت رفتار اجتماعی

 

منبع:http://www.parsine.com

ارسال شده در روانشناسی توسط گروه تحقیق و پژوهش اسوه | Tags: