اغلب ما در طول زندگیمان سعی میکنیم توازن و تعادل را رعایت کنیم، اما گاهی بهخصوص پس از یک حادثه یا یک مسئله بغرنج، با از دست دادن کنترل و اعتماد به نفس خود احساس میکنیم نیاز به کسی داریم که ما را دریابد و مورد حمایت قرار دهد.
در چنین شرایطی در دسترسترین کسانی که به خاطرمان میآیند بزرگان فامیل، خانواده و دوستان نزدیکمان هستند که راهنماییها و راهکارهایشان یا اغلب از روی احساس و جانبدارانه یا ناآگاهانه مغرضانه است و بعضاً پیامدهای ناگواری دارد و به طریقی آشفتگی ما را بیشتر میکند. البته تجارب بزرگان فامیل و خانواده را نمیشود نادیده گرفت، اما تجربه همیشه جواب مثبت نمیدهد و گاهی باعث دلزدگی افراد از یکدیگر میشود بهخصوص که اگر تجربیات ناموفق پشت سر هم تک