جستجو

خطاهای شناختی عامل اختلالات رفتاری از دیدگاه الیس

خطاهای شناختی عامل اختلالات رفتاری از دیدگاه الیس
یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴

خطاهای شناختی از دیدگاه  دکتر آلبرت الیس :

الیس(Ellis) اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان میداند که در این نوشته به یازده خطای شناختی(فکری)غیر منطقی از دیدگاه الیس اشاره خواهد شد:

۱-اعتقاد فرد به اینکه لازم وضروری است که تمام افراد دیگر جامعه وی را دوست بدارند و تعظیم و تکریمش کنند.

۲-اعتقاد فرد به اینکه لازمه احساس کفایت و ارزشمندی وجود حداکثر لیاقت،کمال و فعالیت شدید است.

 

۳-اعتقاد فرد به اینکه گروهی از مردم بد،شرور و بد ذات هستند وباید به شدت تنبیه و مذمت شوند.

۴-اعتقاد فرد به اینکه اگر تمامی حوادث و پیشامدها آنطور نباشند که او می خواهد،نهایت ناراحتی و بیچارگی به بار می آید و فاجعه آمیز خواهد بود.

۵-اعتقاد فرد به اینکه بدبختی و عدم خشنودی او بوسیله عوامل بیرونی به وجود می آیند و انسان توانایی کنترل غم و اندوه خود را ندارد و یا اینکه توانائیش در این مورد کم است واین در حالی است که فشارها و حوادث خارجی،معمولا ماهیتی روانی دارند و نمی توانند موجب ناراحتی و آزار فرد شوند مگر آنکه فرد خودش بخواهد،تحت تاثیر آنها قرار گیرد.

۶-اعتقاد فرد به اینکه چیزهای خطرناک و ترس آور موجب نهایت نگرانی و اضطراب می شوند و فرد دائما باید در تلاش باشد تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تاخیر اندازد.
۷-اعتقاد فرد به اینکه اجتناب و دوری گزیدن شخص از برخی از مشکلات زندگی و مسئولیتهای شخص برای فرد آسانتر از مواجه شدن با آنهاست.

۸-اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قویتری تکیه نماید.

۹-اعتقاد فرد به اینکه تجارب وحوادث گذشته و تاریخچه زندگی تعیین کننده مطلق رفتار کنونی هستند و تاثیر گذشته را در تعیین رفتار کنونی به هیچ عنوان نمی توان نادیده انگاشت.

۱۰-اعتقاد فرد به اینکه انسان باید در مقابل مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران کاملا برآشفته و محزون شود و این در حالی است که مشکل دیگران ربطی به ما ندارد و بنابراین نباید شدیدا نگران آنان باشیم.

۱۱-اعتقاد فرد به اینکه برای هر مساله و مشکلی همیشه یک راه حل درست و کامل،فقط یک راه حل،وجود دارد و اگر انسان به آن دست نیابد،بسیار وحشتناک و فاجعه آمیز خواهد بود.

 

الیس معتقد است که توسل شخص به این عقاید یازده گانه به اضطراب و ناراحتی روانی منجر می شود. وقتی که فرد به چنین عقایدی توسل می جوید،در نگرش و برداشت های خویش شدیدا بر اجبار،الزام و وظیفه تاکید دارد و خود را بی نهایت به وقوع امر خاصی مقید و پای بند می کند. بنابراین،اگر فرد خود را از این قیود رها سازد، به احتمال قوی در جهت سلامت نفس و رشد شخصیت حرکت خواهد کرد.

 

مطلب مرتبط:

قدری هم نوازش (م) کن!

منبع: مرکز نشر دانشگاهی  تهران

 

 

ارسال شده در روانشناسی, مجموعه مطالب توسط گروه تحقیق و پژوهش اسوه | Tags: , ,